اوریانا فالاچی

سلام به دوستان گلم

دومین شماره ی نشریمون هم چاپ شد. این شماره بهتر از قبل شده بود و تاکنون استقبال زیادی از نشریمون شده که باعث خرسندی من و وحید است و کلیه ی خستگی های شبانه مان از بین می رود.

                               ---------------------------------------------------------------

یک خبر ناراحت کننده و آن فوت اوریانا فالاچی روزنامه نگار معروف ایتالیایی در سن ۷۷ بود

اوریانا فالاچی، روزنامه نگار ایتالیایی که روز جمعه در فلورانس، بعد از چند سال مبارزه با سرطان از پای در آمد، سال های دراز در ایران از معتبرترین و جذاب ترین روزنامه نگاران بود، وی در روزگاری که چپ اندیشی، وجه غالب روشنفکری در ایران بود، یکی از پرجاذبه ترین نمونه ها، برای جوانان ایران بود.

آوازه اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل شمسی [ دهه شصت میلادی] با رسیدن ترجمه نوشته های وی علیه جنگ ویتنام و حکومت های دیکتاتوری باقی مانده در اروپا [یونان، اسپانیا و پرتغال] به ایران رسید.

اولین نوشته های وی جسته و گریخته در مجلات فارسی چاپ و کتاب هایش بدون مجوز تکثیر شد و وقتی هم سرانجام زندگی، جنگ و دیگر هیچ اجازه نشر گرفت همزمان با سفر ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا به تهران [مه 1972]ماموران امنیتی کتاب وی را از کتابفروشی ها جمع آوری کردند و نام او در فهرست سیاه ساواک جا گرفت، گرچه در بین توده کتابخوان ایرانی بلند آوازه بود.

کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ که گزارشی جذاب از حضور وی در صحنه های جنگ ویتنام است در سال 1970 جایزه معتبر بانکارلا را برد و او را جهانی کرد، این کتاب در ایران با ترجمه ای توسط لیلی گلستان منتشر شد. [ انتشارات امیرکبیر- فروردین 53، بها 185 ریال].

اما مصاحبه اوریانا فالاچی با شاه سابق ایران جنجالی در پی آورد و نزدیک بود روابط ایران و ایتالیا را تحت تاثیر خود قرار دهد، مصاحبه ای که انتشارش به زبان فارسی ممکن نشد و باقی ماند تا روزهای نزدیک به انقلاب که باز در چندین چاپ جلد سفید [ بعضی نادرست و با اضافاتی] دست به دست شده بود.

مشهورترین مصاحبه های فالاچی با هایله سلاسی، امپراتور حبشه [اتیوپی]، یاسر عرفات، رهبر سابق فلسطینی ها، معمر قذافی، رهبر لیبی، گلدامایر، نخست وزیر اسبق اسرائیل و ایندیرا گاندی، نخست وزیر اسبق هند، ذوالفقار علی بوتو و مجیب الرحمن [ رهبران پاکستان و بنگلادش] لخ والسا، [ رهبر جنبش کارگری لهستان]، هنری کیسنیجر، وزیر خارجه وقت آمریکا و شاه سابق ایران بودند که هیچیک از گزند سئوالات تند وی در امان نماندند، به ویژه کسانی که به دیکتاتوری و یا راستگرایی شهرت داشتند. (برگرفته از مقاله مسعود بهنود)

                                   --------------------------------------------------------

در هفته ی قبل جشن پیدای پنهان توسط وبلاگ نویسان بوشهری در سالن مجتمع فرهنگی بوشهر برای حمایت از معلولین استان برگزار شد که واقعا دستشان درد نکند با این جشنشان. جشنی بود با مدیریت  قوی و مجری قوی. واقعا عزیزان وبلاگ نویس زحمت کشیده بودند (البته تعدادی از آنها این کار را انجام دادند  که ما از اینجا از آنها تقدیر و تشکر می کنیم ) . در آن مراسم خیلی از دوستان وبلاگی ام را دیدم و خوشحال شدم . امیدوارم در مراسمات بعد هم من در کنار این دوستان به عنوان یکی از اعضای برگزار کننده ی جشن باشم.

                              

 

اوریانا فالاچی

سلام به دوستان گلم

دومین شماره ی نشریمون هم چاپ شد. این شماره بهتر از قبل شده بود و تاکنون استقبال زیادی از نشریمون شده که باعث خرسندی من و وحید است و کلیه ی خستگی های شبانه مان از بین می رود.

                               ---------------------------------------------------------------

یک خبر ناراحت کننده و آن فوت اوریانا فالاچی روزنامه نگار معروف ایتالیایی در سن ۷۷ بود

اوریانا فالاچی، روزنامه نگار ایتالیایی که روز جمعه در فلورانس، بعد از چند سال مبارزه با سرطان از پای در آمد، سال های دراز در ایران از معتبرترین و جذاب ترین روزنامه نگاران بود، وی در روزگاری که چپ اندیشی، وجه غالب روشنفکری در ایران بود، یکی از پرجاذبه ترین نمونه ها، برای جوانان ایران بود.

آوازه اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل شمسی [ دهه شصت میلادی] با رسیدن ترجمه نوشته های وی علیه جنگ ویتنام و حکومت های دیکتاتوری باقی مانده در اروپا [یونان، اسپانیا و پرتغال] به ایران رسید.

اولین نوشته های وی جسته و گریخته در مجلات فارسی چاپ و کتاب هایش بدون مجوز تکثیر شد و وقتی هم سرانجام زندگی، جنگ و دیگر هیچ اجازه نشر گرفت همزمان با سفر ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا به تهران [مه 1972]ماموران امنیتی کتاب وی را از کتابفروشی ها جمع آوری کردند و نام او در فهرست سیاه ساواک جا گرفت، گرچه در بین توده کتابخوان ایرانی بلند آوازه بود.

کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ که گزارشی جذاب از حضور وی در صحنه های جنگ ویتنام است در سال 1970 جایزه معتبر بانکارلا را برد و او را جهانی کرد، این کتاب در ایران با ترجمه ای توسط لیلی گلستان منتشر شد. [ انتشارات امیرکبیر- فروردین 53، بها 185 ریال].

اما مصاحبه اوریانا فالاچی با شاه سابق ایران جنجالی در پی آورد و نزدیک بود روابط ایران و ایتالیا را تحت تاثیر خود قرار دهد، مصاحبه ای که انتشارش به زبان فارسی ممکن نشد و باقی ماند تا روزهای نزدیک به انقلاب که باز در چندین چاپ جلد سفید [ بعضی نادرست و با اضافاتی] دست به دست شده بود.

مشهورترین مصاحبه های فالاچی با هایله سلاسی، امپراتور حبشه [اتیوپی]، یاسر عرفات، رهبر سابق فلسطینی ها، معمر قذافی، رهبر لیبی، گلدامایر، نخست وزیر اسبق اسرائیل و ایندیرا گاندی، نخست وزیر اسبق هند، ذوالفقار علی بوتو و مجیب الرحمن [ رهبران پاکستان و بنگلادش] لخ والسا، [ رهبر جنبش کارگری لهستان]، هنری کیسنیجر، وزیر خارجه وقت آمریکا و شاه سابق ایران بودند که هیچیک از گزند سئوالات تند وی در امان نماندند، به ویژه کسانی که به دیکتاتوری و یا راستگرایی شهرت داشتند. (برگرفته از مقاله مسعود بهنود)

                                   --------------------------------------------------------

در هفته ی قبل جشن پیدای پنهان توسط وبلاگ نویسان بوشهری در سالن مجتمع فرهنگی بوشهر برای حمایت از معلولین استان برگزار شد که واقعا دستشان درد نکند با این جشنشان. جشنی بود با مدیریت  قوی و مجری قوی. واقعا عزیزان وبلاگ نویس زحمت کشیده بودند (البته تعدادی از آنها این کار را انجام دادند  که ما از اینجا از آنها تقدیر و تشکر می کنیم ) . در آن مراسم خیلی از دوستان وبلاگی ام را دیدم و خوشحال شدم . امیدوارم در مراسمات بعد هم من در کنار این دوستان به عنوان یکی از اعضای برگزار کننده ی جشن باشم.

                              

 

انتشار اولین نشریه ورزشی

سلام دوستان عزیز

هفته گذشته هفته ی پرکاری را پشت سر گذاشتم بطوریکه در اواخر هفته از شدت کار زیاد فشار بدنم پایین افتاده و روانه بیمارستان شدم البته ارزشش رو داشت چرا که بالاخره نشریه ی ورزشیمون چاپ شد و روانه ی دکه های مطبوعاتی در شهرمون گردید. از نشریه استقبال زیاد شد  و این استقبال باعث گردید تا هرچه سختی و شب بیداری برای تایپ و ویراستاری و ... داشتم فراموش کنم و به آینده ای روشن درمورد نشریمون بیندیشم. این شماره ماحصل تلاش من و وحید بود که واقعا هم وحید زحمت زیاد کشید ولی ثمره اش خوب بود. در اینجا از دوستان بوشهری خود تقاضای همکاری و همیاری ما رو در نشریه دارم.

-------------------------------------------------------

و اما هفته ای که گذشت با نام هفته ی دولت بود و در اینجا نیز نمایشگاهی تحت عنوان دستاوردهای دولت برپا شد که اصلا به نظر من خوب نبود و این نمایشگاه حتی اختتامیه هم نداشت ولی خانه مطبوعات بوشهر واقعا در آنجا غوغا به پا کرده بود که جا دارد از همه ی دست اندرکاران این غرفه تشکر کرد.

--------------------------------------------------------

و اما بگم از خبری بسیار بد (باید بسیار بد را چند بار تکرار کنم) و آن اینکه چند شب پیش در اخبار سراسری کودکی سه ساله را در حالیکه در بیمارستان بستری بود نشان دادند مبنی بر اینکه این کودک سه ساله توسط پدر معتادش آزار و اذیت می شده بطوریکه به حالت کما می رود و به بیمارستان انتقال داده می شود. سوال من از مسئولین این است که چرا وقتی که چنین معضلاتی و مشکلاتی در کشورمان وجود دارد پس از نشان دادن چنین مواردی این موضوع ها را به بحث و چالش نمی کشید و چرا فقط درد را نشان می دهید آیا زمان آن نرسیده که درمان آن را نیز بگوییم چرا باید یک کودک سه ساله بدنش سرتاسر جای کبودی و سوختگی باشد چرا؟

چرا صدا و سیما از یک کارشناس خبره در برنامه اش دعوت ننمود و علل و راهکاری برای اینگونه مشکلات که اولین و آخرین هم نخواهند بود و مطمئنا در جای دیگر تکرار خواهد شد - به کارشناسی نکشید . نظر شما دوستان در این مورد چیست؟

--------------------------------------------------------

سه تن از دوستان وبلاگی ما (آقا عماد و خانمش و زهرا خانم) به خانه خدا مشرف شده اند که در اینجا می گویم حجتان قبول و انشاءا... که روزی هفت مرتبه تان باشد. به امید این که روزی هم قسمت من و وحید گردد. آمین

 

در پایان این شعر زیبا (که نام سراینده ی آن را نمی دانم) تقدیم به تمامی دوستان گل وبلاگی ام می کنم  به امید آنکه زندگی تک به تک ما اینگونه باشد:

زندگی یک آواز است .... آن را زمزمه کن

زندگی یک منظره است .... آن را نقاشی کن

زندگی یک موسیقی است ... با آن برقص

زندگی یک بازی است ... آن را بازی کن

زندگی یک لحظه شاد است ... آن را با دیگران تقسیم کن