بوی ماه مهر

باز آمد بوی ماه مدرسه        بوی بازی های راه مدرسه

بوی ماه مهر، ماه مهربان        بوی خورشید پگاه مدرسه  

 

آخی یادش بخیر چه روزایی داشتیم . 23 سال تعجب پیش  در چنین روزی اول صبح مامانی گلم  بغل بعد از پوشاندن لباسهای اتوکرده  و پرکردن کیفم از خوراکیهای  خوشمزه دستان پرمهرش را دور دستانم نمود و با هم راهی مدرسه بنت الهدی شدیم . برام همه چیز مدرسه تازگی داشت به مرور زمان عادت کردم به آن محیط . از معلم خوبم خاطرات زیادی در ذهنم نیستمتفکر ولی تعویض مداد مشکی و قرمز هنگام نوشتن کلمات – پاک کردن های ممتد – تراشیدن مدادهای رنگی طوریکه تا آخر سال مادرم باید چند سری برام می خرید – خرید از بوفه ی مدرسه- بابای نه چندان مهربون مدرسه  - سرودهای صبحگاهی و .... همه و همه یادآور خاطرات بچگی من هستند یادآور اینکه تازه فهمیدم احساس مسئولیت چیست و هر کسی وظیفه ای بر دوش دارد .  چه دوران شیرینی بود گریه حیف که زود سپری شد.  به راستی یاد باد آن روزگاران یاد باد. 

  

در اینجا این روز رو به تمامی کلاس اولیها و کلا بچه های مدرسه رو تبریک میگم و آرزوی موفقیت برای تک تک این عزیزان رو دارم.  

پی نوشت: دیروز که روز کلاس اولی ها بود خیلی دوست داشتم برم مدرسه سر کوچمون ولی به خاطر وضعیتم و اینکه توان ایستادن زیاد رو ندارم متاسفانه نرفتمکلافه و این آرزو توی دلم موند (البته سال دیگه با پسر گلم ماچ  می رم)