آغاز نیمه ی دوم سال

  

سلام عزیزان

ماه مهر هم اومد چقدر زود!!!!!!!!!!نیمه ی اول سال گذشت .  انگار همین دیروز بود که سال تحویل شد . چقدر این روزا زود میگذره اصلا گذرشون رو حس نمی کنی فقط وقتی به خودمون میایم که حسرت روزایی رو که گذشته می خوریم. البته من خیلی کم حسرت روزای گذشته رو میخورم (کلا حسرت چیزی رو نمی خورم سعی میکنم چیزی رو که ندارم با تلاش بدست بیارم ولی روزای رفته ....) چون سعی میکنم از لحظه لحظه ی وقتم نهایت استفاده رو ببرم . برای همه کارهام برنامه دارم کار اداره –خونه داری–درس و دانشگاه و از همه مهمتر و در اولویت تر بچه داری. البته متاسفانه برای تنها چیزی که برنامه ی درست و حسابی ندارم و همیشه از خودم گله مندم خریدکردنم هست خصوصا برای آقا ماکان که اصلا نمی تونم روی این مورد مهم برنامه ریزی کنم.

-----------------------------------------

ترم تابستون هم با نمرات خوب سپری کردم و ترم جدید رو انشاا... فردا شروع می کنم . این ترم 20 واحد گرفتم و همه تخصصی مطمئن هستم مثل ترم قبل با موفقیت به اتمام می رسونمش . کلا از ظهرچهارشنبه سرکلاسم تا ساعت 9 شب و پنجشنبه از 8 صبح تا 9 شب و جمعه از 8 الی 10 صبح (این جمعه رو خیلی حال میکنم چون کم پیش میاد 20 واحد داشته باشی و جمعه ات خالی باشه آخه برا ماکان گلی و پدرش هم باید وقت گذاشت).

---------------------------------------------

مثل اینکه شهرمون زلزله اومده ولی من و وحید اصلا خبردارنشدیم . با اینکه در اون ساعت بیدار بودیم و داشتیم نهار میخوردیم ولی اصلا خونمون یه تکون هم نخورد وحید میگه شاید چون مصالحی که درونش بکار رفته ضد زلزله است ما متوجه نشدیم پس نتیجه میگیریم که فروش این مصالح در حد حرف نیست و در عمل کارایی دارن.

-------------------------------------------

پسرم امروز 11 ماهه شد . ای خدا چه زود میگذرههههههههههههههههههههههه

تا تولد یک سالگی ماکان 1 ماه دیگه مونده . دستم توی سرمه برای تولدش  چیکار کنم . فکر کنم باید 1 هفته ای رو مرخصی بگیرم (تا باشه همیشه جشن و سرور برا پسرم )

* تا یادم نرفته بگم وب ماکان جون هم با عکسای آتلیه اش آپ شد :

http://makan88.blogfa.com/

اینم کیک تولد 11 ماهگی جیگرم که مثل هر ماه مامان مریمی درستیدتش