دانه های درشت امید
پار هم بر شانه های ابر سیه کوچ کرد و گذشت
اما چه دگر گونه آمد و رفت
فواره ها ی بلند موج
بر فرش سبز آب الماس می پاشند
و بازیاران کار
دانه های درشت امید
امسال سال دیگرست
با نوبهاران پایدار
که در ماه مهر هم حتی
برگها سبز می ریزند
سال سال ماست
با آسمان و نویدش
با شعله های بلند پیروزی
با روزهای سبز و سپیدش
با روشنای بهروزی.
یادت هست سال قبل باد میآمد
و شاخه های درختان جنگلی در باد تکان می خورد؟
گفتم نگاه کن!
در سرزمین باد هم حتی بیرق امید ما نمی جنبد
مادر نشسته عزادار و سربلند
و گیسوان سپیدش در باد تکان می خورد
نگاه می کند به بستر دریا
دریا هنوز هم خروشان و با شکوهست.
مهر 89