تولد حضرت قائم و روزمره های خودم

سلام به دوستان گلم

در ابتدا ولادت حضرت قائم مهدی موعود رو به یکایکتون تبریک می گم . امیدوارم در این روز هر حاجتی که دارین برآورده بشه ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارین.

و نیز روز جهانی مستضعفان رو در پیش داریم که از شما بزرگواران می خوام حتی اگر شده دست یه مستضعفی رو بگیرین این کار رو حتما کنین (البته می دونم که همه ی شما دوستان گلم همیشه و همیشه برای کارهای خیر قدم برمی دارین ) چون لبخند یک مستضعف یه دنیا ارزش داره به تموم این دنیا و دلبستگی هاش. 

 

                           ------------------------------------

و اما از خودم بگم و نی نی ام . بالاخره اسم پسر گلمون رو انتخاب کردیم "ماکان" . قراره یه وب براش بزنم و از خاطرات هفتگی خودم طی این دوران و اگر خدا بخواهد دنیا اومدنش و بعدها بنویسم البته هرچی خواست خدا باشه و من بتونم این مدت باقیمانده رو به سلامت طی کنم.

روزای شیرینی رو می گذرونیم . این روزا برای من و وحید حال و هوای خاصی دارهIn Love   از حالا وجود ماکان گلم ر و توی خونه احساس می کنیم . این روزا هرکاری می کنیم به نام پسرمونه و هرچی می خریم برای اونه قلب.  

 

                           ------------------------------------

خونه رو برای فروش به بنگاه سپردیم و دربه در دنبال یه خونه ی بزرگ و شیک هستیم تا بعد از اون دیگه برای خرید سیسمونی و سرویس خواب پسر گلم اقدام کنیم . البته ما رسم داریم که سیسمونی را باید مادر عروس تهیه کنه و مادر منم  بغل که حساس باید از هر نوع بهترینش رو انتخاب کنه خصوصا که اولین نوه ی دختری هم باشه چه شود دیگر .

دایی جون پسرم هم کلی از تایلند و دبی برای عزیزم خرید کرده که به دلیل نداشتن جا توی اتاق دایی جون نگهداری می شن تا انشاا... خونه ی جدید .  

 

                           ------------------------------------

طبق روال گذشته  با گذاشتن هر فیلم تازه ای  در پرده سینما بدو بدو برای دیدن آن حاضریم که اینم برای شهر ما که در این فصل گرمه تقریبا میشه گفت تنها سرگرمی .  

 

                           ------------------------------------

به خاطر این بیماری آنفولانزای خوکی متاسفانه مسافرت  تابستونمون لغو شد کلافه مثل اینکه گفته میشه  تایلند و مالزی جزء کشورهایی هستند که این بیماری فراوون درونش هست و برای من که باردارم بیشتر از بقیه مشکل آفرین است . و پزشکم نیز از رفتن به این مسافرت منو منع کرد. 

 

                           ------------------------------------

به مدت سه روزه که دیگه سوئیچ ماشین نیز ازم گرفته شده و اجازه ی پشت فرمون نشستن را ندارم که باید فقط دو ماه دیگه تحمل کنم بعد همراه با نی نی نازم اینور و اونور برم .

از گردو خاک ها هم که به شهر ما سرازیر میشه چیزی نگم بهتره چون زمین و زمان خبر دارند .  

 

و در آخر:

به راستی ای پروردگار زیبا و مهربان در برابر این همه لطف و بخشندگی چه می توانم بگویم؟

این همه سخاوت و کرمت را چگونه پاسخ گویم؟

خداوندا به خاطر این که هرگز تنهام نمی ذاری ازت سپاسگذارم.

نظرات 14 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 15:09

سلام عزیزم
عمه قربونه ماکان جون و مامانش بشه

رضا ( عبدو ) پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 19:00 http://abdonameh.blogfa.com

سلام . شرمنده بخاطر مدت طولانی که نبودم و بخاطر اینکه اینجا سر نمیزدم . امیدوارم که این جسارت من رو ببخشید . مرا به بزرگواری خودتون ببخشید . قول میدم دیگه تکرا نشه به جون تنها بچه ام

رضا ( عبدو ) پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 19:01 http://abdonameh.blogfa.com

انشالله ماکان جان بسلامت بیان و نور برکتش توی همه ی زندگی شما نمایان بشه . منتظر خبرهای شیرین شما هستم . به آقا وحید هم تبریک میگم .

شهناز پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 19:31 http://habaibi2.persianblog.ir

بلاخره اپ کردی اینجارو! هی میام و دست خالی برمیگردم.
خوبه اگه وبلاگی واسه ماکان کوچولو درست کنی...اسم قشنگیه! ماکان!
اره عزیزم بهتره توی این شرایط و با وضعیت تو نری مسافرت....

لی لی پوت جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:30 http://lilipot.pouyap.com

vaaaaay mobarakeeeeeeeeee
be salamatiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

هاله مامان ارشیا شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:19

عید تو هم مبارک عزیزم :) بابا چقدر زرنگین شماها .. کلی حسودیمون شد هنوز اون فسقلی نیومده به فکر عوض کردن خونه افتادین؟:)
اسمش هم خیلی قشنگه .. مبارکش باشه :)
انشالله نینی گلت رو زودی بدنیا بیاری .. تاریخ زایمانت کی شده مریم جون ؟:)
خیلی مواظب خودت و نینیت باش .

هادی شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:47 http://khalbos.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااااام مریم خانم

به سلااااااااااااامتی
ایشالاه ماکان خان هم به سلامتی به جمع ما میپیونده ببینیمشون .

پس پیشاپیش خونه نواتون مبارک .

راسی دلم سی جفتتون تنگ شده ها ایشاله بشه ببینمتون

نوشین مامان هستی شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:25 http://www.hastiyemaman.blogfa.com

وای من مدتی بود گمت کرده بودم عزیزم...
خیلی خیلی بابت ماکان عزیز بهت تبریک میگم.انشالا به سلامتی و خوشی و خوشبختی.....

آرمان اصلاح پذیر چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 23:44 http://armann.blogfa.com

با سنگسر بروزم

شکوفه یاس شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 13:46 http://weblog.persianyas.com

سلام مریم جان
:)
از خوشحالیت خوشحالم
ماکان ! اسم قشنگی هست.
انشا الله که همیشه سلامت و تندرست باشید.
و این روزهای خوب و قشنگ همچنان ادامه داشته باشه عزیز

حمید شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 19:40 http://lovechain.blogfa.com

تنها عشق است که در چارچوب این قلمروی بی ابتدا و بی انتها می گنجد، هر چیز دیگری غیر از عشق زودگذر و در نتیجه بی معناست. ترس همیشه بینش مارا دچار تحریف می کند و درک مان را از انچه دور و برمان میگذرد مخدوش میسازد. عشق یعنی نبود کامل ترس. عشق قید و شرطی برای خود قایل نمی شود. عشق در اصل هر چیزی است که ارزشی دارد، و ترس هیچ چیز برای عرضه به ما ندارد چرا که خود، هیچ است."
....

سلام دوست خوبم مریم
از اشنایی با شما و وبلاگ خوبتون خوشحالم و تولد ماکال پسر گلتون رو هم تبریک میگم.
اشالله همیشه در کنار همسر و فرزند عزیزت شاد و سعادتمند باشین
خوشحال میشم دوستان و همراهان خوبی در این دنیای مجازی باشیم و از تجربیات هم بهرهمند شویم
با ارزوی بهترینها برای شما دوست عزیز

هاله مامان ارشیا یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:15

یه نگاهی بکن فکر کنم درست شد .. ولی قالبش رو خودت بعدا به دلخواه عوض کن :)

هاله مامان ارشیا یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:41

کاری نکردم که عزیزم .. فکر میکنم بیشتر مربوط میشد به قالبش :)

هاله مامان ارشیا دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:09

برای همتون دعا کردم عزیزم .. انشالله یه نینی خوشگل و سالم بدنیا بیاری :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد