سلام دوستان گلم
عید همتون مبارک باشه . انشاءا... طاعت و عبادت همتون مورد قبول درگاه خداوند قرار بگیره .
یک ماه گذشت . چه زود واقعا چه زود گذشت اصلا امسال احساس نکردم که روزه گرفته ام تا چشم به هم گذاشتیم این یک ماه هم رفت . به راستی که عمر آدمی چه زود می گذرد پس بیاییم عمرمان را به بطالت نگذرانیم و استفاده مفید از وقت با ارزشمان بکنیم.
در این چهار روز تعطیلی فرصتی بدست آوردم و دو کتاب با ارزش را مطالعه نمودم البته مطالعه جزء کارهای روزمره زندگی ام می باشد ولی این دو کتاب به دلیل قطور بودنش برای فرصتی همانند تعطیلات عید فطر گذاشته بودم که نصیبم شد و مطالعه نمودم.
تصمیم دارم تغییراتی در برنامه روزمره ی خود دهم خصوصا بعدازظهرها که غیر از دو روز جلسه ی شورا بقیه روزها به خرید و این ور و اون ور رفتن با وحید می گذرد . می خواهم همانند سابق به کلاس ورزش بروم البته نه فوتسال (نه اینکه بدم بیاید دوست دارم رشته دیگری تجربه کنم) و یکسری کارهای مفید که باید برایشان برنامه ریزی کنم داشته باشم.
شما دوستان چه کارهایی پیشنهاد می کنید که هم برای خودم و هم اطرافیانم مثمر ثمر باشد.
خب از همه ی اینها که بگذریم جا دارد تشکری کنم از انجمن وبلاگ نویسان که تدارک یک افطاری در آب انبار قوام را دادند . در آنجا بسیاری از دوستان وبلاگ نویس را دیدم و جای خیلی ها را نیز خالی کردیم . شب خوبی بود و خاطره انگیز.
این شعر زیبا نیز تقدیم به شما عزیزان (سراینده شعر: فروغ فرخزاد)
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آورند
به مادرم که در آینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
سلامی دوباره خواهم داد
سلام مریم خانم-اومدم وبلاگتون چون تو لیست وبلاگهای بروز شده بود راستش من یک کمک لازم دارم اینکه وبلاگ زدم ولی جند هفته اس آرزوش بدلم مونده که چیزی بنویسم راستش تا بازش می کنم ویروس توش میفته و می بنده -شما اطلاعات دارید باید چکار کرد-البته اگر خواستید چک کنید ولی من پیشنهاد نمی کنم -اومدم کمک بگیرم ولی وبلاگتون انقدر قشنگ بود که داشت یادم می رفت بر اچی اینجا رو باز کردم....اگر بشه جواب را اینجا بگذارید میام میخونم.....مرسی---موفق باشید
سلام
عید شما مبارک... دیگه سر نمی زنید ......موفق باشید .......
سر انگشتان تنهایی
من از سر شاخه های باغ باران
خورده پاییز می آیم
و از موسیقی آرام و گنگ و ساعتی محزون
که در تکرار یاس آلود صبح و شام
مدار بسته ادراک خود را گرم می پوید
و از دشتی ترین لحن دو تار زخمی مردی
که خون گرم احساس لطیفش
از سر انگشتان تنهایی
به روی پرده های تا می ریزد
چو ناقوس از فراز بام تنهایی
برای خویش می نالم
و در پس کوچه های خاکی و تفتیده حسرت
به دنبال دلی می گردم از جنس صداقت سبز
سلام
خوبین؟
بسیار زیبا بود
منم یه شعر به اسم تصادف نوشتم
دوست دارم نظر شما رو در مورد این شعر بدونم
موفق باشین
یا حق
سلام و خوشوقتیم از آشنایی با شما و دوستان وبلاگیتون...... به آنه هم بگید بهتره توی بلاگفا وبلاگ بزنه . ویروس نداره...
سلام
از اینکه به من سرزدی ممنونم
از اینکه جویای احوال ما می شی مجدداْ ممنوم.
حنانه هم به خاطر اینکه دو عمل سنگین انجام داد خیلی لاغر شد و با دعای شما خدا رو شکر رو به بهبودی است.
سلام به وحید هم برسون. همیشه منتظر دیدار شما هستم. وب شما رو لینک می کنم. تا هر از گاهی سری بزنم.
درود به مریم جان.با آرزوی زندگی خوب برای شما و وحید جان.باور کنید تا به حال چندین بار مطلب شما را خوانده ام . دیشب یکی دو سطر از کامنت هم نوشته بودم اما در آن وقت کاری برایم پیش آمد و متاسفانه نتوانستم آن را ادامه بدهم. ضمنا مریم جان لطفا نزد خودتان باشد !؟ اینقدر دستم برای نوشتن کند است که گویی مورچه های زیر بار در حرکتند. در رابطه با ورزش. در واقع هر ورزشی بای موافق ذوق ؛ علاقه ؛ و استعداد هر ورزشکاری باشد در این مورد هیچ کس جز خوتان نمی تواند راهنمای شما باشد. این چهاروزه تعطیلی گویا خیلی مورد انتقاد واقع شده آما گویا برای شما خیلی مثمر ثمر بوده. زندگی به کام شما ذوج مهربان باد.
درجمع من و این بغض بی قرار جای تو خالیست
منتظرتم یه خداحافظی شاید برای ......................
ممنون و سپاس از آمدنت
حنانه هم خوبه.
شما هم سلام برسونید. موفق باشید
درود بر مریم جان.من همیشه مشتاق خواندن مطالبتان هستم. باور کنید هرگاه مطلب تازه ای می نویسید تا مطلب بعدی چند بار آن را می خوانم......آفتاب حسن عزیزان به سر نمی تابد.....تا که سایه عزت نصیب من باشد.
سلام
پست جدید منوبخونید.
اداره امور مملکت مگه اینجوری می شه ؟
سلام.به نظر من که هیچ ورزشی مثل شنا نمیشه. اما خوب خیلی خوبه که برین ورزش... امیدوارم که همواره موفق باشی
سلام .......
ارحضور شما ممنونم .... ما دیریها مهمان نوازیم و قدم همه بر روی چشممان ..... شما که در جشن وبلاگ نویسها بوشهر ما رو تحویل نگرفتید { من در جلوی شما درکنار آقای هوشمند نشسته بودم }منتظر نظرات شما برای برگزاری خوب جشن هستم......
سلام ..
کجایییییییید؟
کم پیدایید ...
منتظرتونمم
سلام
ما رو لینک می کنی؟
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
ممنون که باز هم به من سر زدی و با نظرت منو شرمنده کردی
مثل همیشه فوق العاده زیبا و با سلیقه کار کردی
بابا هنرمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــند
باز هم بیا
میدونی که با اومدنت منو خوشحال میکنی
دوستت دارم (شدیدآ)
فعلان
بابای
من آپم..............
سلام.ممنون که به ما سر زدید .نظر شما لحاظ خواهد شد.
باید یاد بگیرم مثل کلاغ ها باشم!
آنها می دانند چطور بدون اینکه دوست داشته شوند ، راحت زندگی کنند.
کلاق سفید...
سلام ...
کجایید .. نیستید ...
سلام برسونید ...
درود به مریم جان.با آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای شما و آقا وحید. به نظر می آید نشریه ورزشیتان تمام وقتتان گرفته است که هر دو سه ماه یکبار خانه تکانی می کنید. یا اینکه با همه قهر کرده اید که به دیار یاران نمیروید. نکند شهر ما هم سرد شده که اگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون.ما شاهینیهای غربت نشین دلمان به خبرهای آقا وحید خوش بود که ایشان هم گویی دیگر دل و دماغ نشاندن خبرهای غم انگیز را دیگر ندارند.
سلام مریم جون
بابا کجایی خیلی دیگه کم پیدا شدی از من هم تنبل تر
مرسی که بهم سر زدی گلم
زود تر اپ کن من تا ۱۰ روز دیگه واسه تولدم اپ می کنم تو باید زود تر اپ کنی ها
منتظرم
موفق باشی
بای
هر جا میرم تو نگاه همه یه چیزی هست تحمل داشته باش
روی هر دیواری یه چیزی نوشته شده
تحمل داشته باش
هر کتابی رو باز میکنم از اول تا آخرش نوشته
تحمل داشته باش
با هر کس از هر قماشی می گردم میگه
تحمل داشته باش
هروقت که باز گیر میکنم و دستمو دراز میکنم
همه دستاشونو قایم میکنن و میگن
تحمل داشته باش
دلم میخواد یه روز بزرگترین بلندگوی دنیا رو پیدا کنم
و پشتش داد بزنم
با اینکه خیلی تحمل دارم ولی اصلا تحمل یه عمر تحمل کردن رو ندارم
سلام.......
امیدوارم احوالات به کام باشد ..... شاید کاندیدای شورا شدید که دیگه آپ نمی کنید ...... موفق باشید